معنی بیمارى بدخیم
حل جدول
سارکوم
بیمارى بدخیم و خطرناک
سارکوم
بدخیم
ویژگی غدد سرطانی، خطرناک و کشنده
بیمارى
مریضی، دردمندی
مرض بدخیم
سارکوم
بیمارى آفریقایى
ابولا
بیمارى کوررنگى
دالتونیسم
بیمارى خوره
شانکر
نشانگان بیمارى
سندروم
واگیرى بیمارى
اپیدمى
لغت نامه دهخدا
بدخیم. [ب َ] (ص مرکب) ترشرو و بدمزاج و بدخو. (آنندراج). گرفته روی. (فرهنگ سروری). ترشرو و عبوس کننده. || بداندیش. (ناظم الاطباء). بدطبیعت. (فرهنگ سروری).
مترادف و متضاد زبان فارسی
خطرناک، کشنده، مرگآور، مرگزا، مهلک، کشنده،
(متضاد) خوشخیم
فرهنگ فارسی هوشیار
بدخو
فرهنگ عمید
ویژگی غده یا توموری سرطانی که به نقاط دیگر بدن هم سرایت میکند و آنها را آلوده میکند،
فارسی به عربی
خبیث، فتاک، موذی
معادل ابجد
909